قلم

کوتاه سخن آنکه به نظر می رسد با توجه به وضعیت جامعه امروز و طرح واژه هایی مانند اصلاح طلبی ، اصول گرایی ، اصلاح طلب اصول گرا یا اصول گرای اصلاح طلب ، عقلانیت ، عدالت ، معنویت ، عزت ، مصلحت ، حکمت ، قانون گرایی ، مردمی بودن ، اقتصاد مردمی و مانند آن که بدون آنکه در چارچوب یک نظام اندیشگی و بر پایه هندسه معرفتی یکپارچه و هماهنگ نقد پذیر ارایه یا به محک نقد کشیده شده باشد به عنوان شعارهای انتخاباتی مطرح شده و می شوند ، ضروری می نماید ارایه دهندگان این شعارها علاوه بر تبیین چیستی این شعارها ، چرایی و چگونگی دستیابی و تحقق بخشیدن به آنها را نیز تبیین کرده و توضیح دهند تا بیش از این شاهد قربانی شدن این مفاهیم مقدس و ارزشمند و سوخته شدن دل آزار آنها نباشیم .

به دیکر سخن ما امروز بایستی بیش از آنکه به شعارهای انتخاباتی چشم بدوزیم به مبانی این شعارها ، شیوه های عمل و تحقق بخشیدن به آنها و پس از توجه به " ما قال " توجه کردن به ویژگیهای " من قال " و دانش ، توانایی و هنر کسی که مدعی یا کاندیدای تحقق بخشیدن به آنهاست چشم دوخته و به این موارد بیندیشیم که آیا بی حضور مردم یا با حضور مردم می خواهد این معانی را محقق سازد ؟ مردم را چه کسانی تعریف کرده و می کند ؛ قشرهای خاص و کسانی که با او بوده وهستند یا او را انتخاب می کنند و یا تمامی کسانی که ایرانی هستند و به اعتلای ایران می اندیشند ؟ ایران را با تمام ایرانیان می بیند و می خواهد یا ایران را با گروهی که به آن وابسته است ؟ و در کنار این رجال سیاسی که کمر همت بسته و به میدان رقابت انتخاباتی آمده اند ، کسانی که به حمایت از آنان برخاسته اند نیز درفضای جدید ، جایگاه مفاهیم ارزشی که تا به حال مطرح شده اند را در سیاست ورزییهای آنان و حمایتهای خود از آنان مورد بازنگری و باز اندیشی قرار دهند و بدین گونه با در نظر داشتن اینکه این انتخابات و انتخابات پس از این هم می آید و می رود با رویکردی آینده نگر این مفاهیم ارزشی و سرمایه ای را پاس داشته و از مصادره شدن جناحی و جناح زدگی آنها جلوگیری کنند